دنیای من و هستیم

 
درباره وبلاگ

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 215
بازدید کل : 183545
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 1251
تعداد آنلاین : 1

دوست دارم اسیسم
کد موس


 
بهترین دوستای دنیا...

تا حالا از دوستام حرف زدم اما از کارای بامزه یا سوتی هاشون اما اومدم یه پست بذارم مختص اونا و بگم که بهترینن و بگم که:گاهی فکر میکنم یه کم بودایی تو زندگیم دارم اما دوستای عزیزتر از جونی که خدا بهم داده جبران همه نداشته هامه.دوستایی که نه تنها موقع شادی کنارم هستن بلکه موقع غم و بیماریم یه لحظه هم رهام نکردن.

خدایا ممنونم که این فرشته ها رو توی زندگی من قرار دادی.بهت التماس میکنم که هرچی بهترینه تو  دنیا و آخرت بهشون عطا کنی.

امروز وقتی توی دانشگاه بودم بازم اون حساسیت شدید غذایی سراغم اومد.بحدی که تحمل موندن و سرکلاس بودن رو نداشتم.تمام جونم کهیر زده بود و خارش شدیدی داشتم.حتی توی صورتم.میخواستم با آژانس بیام که دوست مامان دانشگاهیم(بخاطر اینکه شاید نخواد اسم واقعیش رو بنوسم نوشتم:دوست ماما...) نذاشت و گفت خودم میبرمت خونه.تا دم خونه منو رسوندن و حتی میخواستن برم دفترچم رو ببرم و منو ببرن پیش پزشک.اما قبول نکردم چون یه کلاس خیلی مهم داشتیم هر آن ممکن بود استاد رفته باشه سرکلاس.نگران بودم مبادا بخاطر من دیر برسن.بعد از اینکه کلاس هم تموم شده بود هرکدوم زنگ زدن و درمون دردم رو کامل کردن.دوستای گلم عاشقتونم بخدا،عاشقتون...

خدایا هزاران هزاران بار شکرت بخاطر چنین فرشته هایی...

پرستوی من،دوست مامان دانشگاهیم،مامان دانشگاهیم،پروای عزیز و... خیلی دوستون دارم و آرزوی بهترینها رو براتون دارم.

خدایا و شکرت که توی خانواده خاله ی مهربونم و رز گلم رو دادی بهم که مایه آرامشم باشن.من خوشبخترین آدم دنیام.

و خدایا سپاس برای بهترین پدر و مادر دنیا و برادرای عزیزم.

خدایا چقدر بهم نعمت دادی و من ندیدم.

دوستان من،مثل گندمند!

یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است
ومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند
مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . .


دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, توسط sogand



بی حوصله ام...

سلام به همه داداشیا و آبجیا

ببخشید که با وجود کامتای پر مهرتون من فرصت آنچنانی برای آپ و سر زدن بهتون ندارم.

الانم که دارم مینویسم در کمال بیحوصلگی سر میبرم.یعنی یعنی امروز با خودم عهد کرده بودم 8 صبح از خواب پاشم و ریاضی مهندسیم رو که هنوز لاش رو هم باز نکردم بخونم.ولی زهی خیال باطل.هیچی نخوندم.الان بی نهایت دلم واسه استاد زبانم و پرستو جونم تنگ شده.بچه ها اینقده این استاد زبانمون رو دوست دارم که نگو.گاهی دلم میخواد سر کلاس بلند شم محکم بغلش کنم و ببوسمش بس که مهربون و بامزه اس.(استادمون پسر نیس هااا،فکر بد نکنین)پرستو جونم کجایییییی؟چقدر دوریت حتی برای 1 ساعت هم واسم سخت شده.

یه نمایشگاه کتاب تو شهرمون گذاشتن.منم که عشق کتاب و از همه مهمتر اینکه 50%تخفیف داره.کلی با پرستو رفتم کتاب خریدم.

یه کتاب خریدم در مورد شیطان بود که دخترارو میکشه.موقعه خوندنش به حدی وحشت کرده بودم که با صدای گوشیمم از جا میپریدم.شب بعدش که پرستو خونده بودش اونم تا 3 صبح نخوابیده بود از ترس و روز بعد هردومون یه گردن بند که حاوی آیه قرآنی بود خریدیم و گذاشتیم گردنمون.(یکی نیس به ما بگه:آخه مگه مجبورین؟؟؟)

دوشنبه آینده یه امتحان خیلی سخت دارم که از همین حالا عزاگرفتم و اعصابم خورده.

فردا قراره یکی از دوستامو بعد از 1 سال ببینم.خیلی خیلی خوشحالم.دلم براش نقطه شده.با پرستو و همون دوستمون ناهار میریم بیرون و عقده های این 1 سال دوری رو 3تایی به در میکنیم.

راستی الان ترم 5 زبان هستم.گاهی وقتی فکر میکنم که ترمای بالاتر استادمون میخواد عوض شه روانی میشم.آخه من میس... خودم رو میخوام.

خوب دیگه حرفم نمیاد.فقط دعا کنین امتحانم رو خوب بدم.

من از دوستام انتظار دارم

تو مواردی که حق با من هست ، طرف “حق” باشن

تو مواردی هم که حق با من نیست ، طرف “من” باشن !


پنج شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط sogand